والا مقامی، وقتی از وجود پیر فرزانه ای که همه وی را ارج می نهادند آگاهی یافت، او را احضار کرد و برای کامیابی خانواده ی خویش خواست تا توصیه ای به او بکند، توصیه ای که فرزندان او بتوانند آن را نسل به نسل به هم منتقل کنند.
پیر فرزانه، برگ کاغذی خواست و با خط درشت روی آن نوشت: ((پدر می میرد، فرزند می میرد، نوه می میرد.))
والا مقام خشمگین شد و گفت: ((ای جغد شوم! مگر من از تو نسخه ای برای خوشبختی خانواده ام نخواستم؟ این دیگر چه شوخی مسخره ای است؟))
پیر پاسخ گفت: ((راستش را بخواهی، نمی توانم آرزویی بهتر از این برایت داشته باشم. شادمان می شوی اگر فرزندت پیش از تو بمیرد؟ و نوه ات پیش از فرزندت؟ روند طبیعی زندگی این خواهد بود که خانواده ات به ترتیبی که گفته ام، نسل به نسل بمیرند. آیا نعمتی بالاتر از این وجود دارد؟))
افسانه ی چینی
نارنج و ترنج ::: دوشنبه 86/10/24::: ساعت 12:17 عصر
نظرات دیگران: نظر
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
پیامبری از کنار خانه ی ما رد شد.
سیب
پیپ و فانوس
فردا هم روز خداست...
همه چیز همان طور که هست خوب است
[عناوین آرشیوشده]
سیب
پیپ و فانوس
فردا هم روز خداست...
همه چیز همان طور که هست خوب است
[عناوین آرشیوشده]
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 61
بازدید دیروز: 1
کل بازدید :62194
بازدید دیروز: 1
کل بازدید :62194
>>اوقات شرعی <<
>> درباره خودم <<

نارنج و ترنج
آب هست خاک هست جوانه باید زد
آب هست خاک هست جوانه باید زد
>>آرشیو شده ها<<
>>لوگوی وبلاگ من<<

>>لوگوی دوستان<<