روزی ((چشم)) گفت:
من، آن سوی این دره ها کوهی می بینم، پوشیده در غباری لاجوردی، آیا زیبا نیست؟
((گوش)) شنید و در حالی که با دقت گوش سپرده بود گفت:
اما کوه کجاست؟ آن را نمی شنوم.
سپس ((دست)) به سخن آمده و گفت:
بیهوده در تلاشم آن را حس یا لمس کنم. نمی توانم کوهی بیابم.
و ((بینی)) گفت:
کوهی وجود ندارد، چون نمی توانم ببویمش.
آنگاه ((چشم)) به سوی دیگر برگشت، و دیگران درباره ی خیال باطل و عجیب چشم با هم حرف زدند. آنها می گفتند:
باید برای چشم اتفاقی افتاده باشد.
جبران خلیل جبران Khalil Gibran
نارنج و ترنج ::: شنبه 86/10/22::: ساعت 11:16 صبح
نظرات دیگران: نظر
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
پیامبری از کنار خانه ی ما رد شد.
سیب
پیپ و فانوس
فردا هم روز خداست...
همه چیز همان طور که هست خوب است
[عناوین آرشیوشده]
سیب
پیپ و فانوس
فردا هم روز خداست...
همه چیز همان طور که هست خوب است
[عناوین آرشیوشده]
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 67
بازدید دیروز: 1
کل بازدید :62200
بازدید دیروز: 1
کل بازدید :62200
>>اوقات شرعی <<
>> درباره خودم <<

نارنج و ترنج
آب هست خاک هست جوانه باید زد
آب هست خاک هست جوانه باید زد
>>آرشیو شده ها<<
>>لوگوی وبلاگ من<<

>>لوگوی دوستان<<