[ و روایت شده است که امام علیه السلام کمتر به منبر مى‏نشست که پیش از خطبه نگوید : ] مردم از خدا بترسید که هیچ انسانى بیهوده آفریده نگردیده تا به بازى پردازد ، و او را وا ننهاده‏اند تا خود را سرگرم بى‏فایدت سازد ، و دنیایى که خود را در دیده او زیبا داشته جایگزین آخرتى نشود که آن را زشت انگاشته ، و فریفته‏اى که از دنیا به بالاترین مقصود نایل گردیده چون کسى نیست که از آخرت به کمترین نصیب رسیده . [نهج البلاغه]
نارنج و ترنج
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • دید مجنون را یکی صحرا نورد     در میان بادیه بنشسته فرد
    ساخته بر ریگ، ز انگشتان قلم     می زند حرفی به دست خود رقم
    گفت ای مفتون شیدا، چیست این؟     می نویسی نامه؟ سوی کیست این
    هر چه خواهی در سوادش رنج برد     تیغ صرصر خواهدش حالی سترد
    کی به لوح ریگ باق ماندش؟     تا کسی دیگر پس از تو خواندش
    گفت شرح حسن لیلی می دهم     خاطر خود را تسلی می دهم
    می نویسم نامش اول از قفا     می نگارم نامه ی عشق و وفا
    نیست جز نامی از او در دست من     زان بلندی یافت قدر پست من
    ناچشیده جرعه ای از جام او     عشق بازی می کنم با نام او

    ((سلامان و ابسال))



    نارنج و ترنج ::: سه شنبه 86/11/9::: ساعت 4:0 عصر
    نظرات دیگران: نظر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 7
    بازدید دیروز: 1
    کل بازدید :62140

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    نارنج و ترنج
    نارنج و ترنج
    آب هست خاک هست جوانه باید زد

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    نارنج و ترنج

    >>لوگوی دوستان<<